به گزارش ایلنا، میز سینمای ایران به نقد و بررسی «مفت بر» اختصاص داشت که با حضور امیر قادری، رضا صدیق و عادل تبریزی کارگردان اثر برپا شد.

رضا صدیق در ابتدا ضمن تاسف برای اتفاق دردناک طبس بیان کرد: سینمای ایران برعکس سینمای جهان نسبت به اتفاقات واقعی و اسف بار بی‌تفاوت است. گویا سینمای ما در خلاء زندگی می‌کند و نسبت به اتفاقات سر شده، این در حالی است که در جهان برای فروش بیشتر هم که شده همواره به دنبال چنین داستان‌هایی هستند. سینمای ما داستان‌هایش را در فضاهای دیگر  پیدا می‌کند. در واقع سهم مستضعفین و کارگران در سینمای ما هیچ بوده و در سینما تماما سهم طبقه متوسط دیده میشود و این نکته بسیار اسف بار است. گویا برای فیلمسازان اهمیتی ندارد که وارد این روایت ها شوند. برای همین تماشاگر به جای دیدن فیلم اجتماعی فیلمی مانند «مفت بر» را می بیند چرا که می داند در فیلم های اجتماعی به او دروغ می‌گویند.

امیر قادری در ادامه عنوان کرد: اتفاقا سینمای ما قبلا خیلی دنبال این موضوع ها می رفت؛ اما نگاه فیلمسازها بسیار توریستی بود. به این معنا که انگار کاسب کارانه برای آن طرف مرز و یا کسی از سر سیری و از روی تعهد اجتماعی فیلم را می‌ساخت. باید گفت سینمای ایران هیچ وقت با مخاطب معامله نکرده و مدام در حال گروه بازی و ایجاد شکل های مختلف رانت است. زمانی که انگیزه اصلی فیلمسازان حفظ سفره و دعوای گروهی است، نتیجه همین می شود. وقتی با این نیت فیلم اجتماعی بسازید نگاه توریستی می شود.

سپس عادل تبریزی، کارگردان «مفت بر» به میز پیوست.

عادل تبریزی ابتدا اظهار کرد: هیچکس به اندازه من پیگیر مخاطب و نقد نیست. خداوند وقتی در سرشت زندگی‌ من این را قرار داده که بتوانم فیلم بسازم، چه خوب و چه بد من باید پای فیلمم بایستم و دوستش داشته باشم؛ مانند پدری که بچه ناقصی دارد، من موظفم به اندازه «گیجگاه» آن را دوست داشته باشم. من بارها با مردم به تماشای «مفت بر» نشسته‌ام و خود من بزرگترین منتقدی‌ هستم که با مردم مواجه می‌شوم. باید بگویم واکنش منفی که از مردم به «گیجگاه» گرفتم نسبت به «مفت بر» نگرفتم و لذت فیلمسازی برای من در همین صحبت های مردم است.

تبریزی ادامه داد: همه نسبت به حامد بهداد «مفت بر» واکنش خوبی داشتند. من عاشق سینمای اجتماعی هستم و به نظر من علت فروش خوب فیلم‌هایی مانند «شوکران»، «عروس» و … این بود که در آن زمان جامعه حالش خوب بود. در واقع مردم به دنبال چیزی در سینما هستند که در شرایط عادی احساس نمی کنند. الان علت پذیرش سینمای کمدی به حال جامعه و شرایط اقتصادی برمی گردد. در واقع مردم می خواهند آن دروغ را در سینما ببینند. من فکر می کنم رابطه سینمای اجتماعی و کمدی به حال جامعه برمی گردد.

رضا صدیق خاطر نشان کرد: در واقع باید گفت انقدر مردم فیلم اجتماعی غریبانه پسند و تقلبی دیده اند که نسبت به سینمای اجتماعی بدبین شده‌اند و ترجیحشان این مدل کمدی شده است.

صدیق گفت: «مفت بر» برای من یک فیلم مشمئزکننده است و حس کلاهبرداری فیلم آن را برای من مبتذل می کند. امشئزاز این فیلم بازی اگزجره و خارج از کنترل است. این فیلم حس خود کم بینی دارد و مدام خود را در سینمای پیش از انقلاب معرفی میکند. در حالی که آن فیلم ها در دوره خودشان هم مخاطب خاصی نداشتند، «مفت بر» خود را در آن‌ها بازتعریف میکند. علاوه بر رقص و مطربی بیش از حد، این فیلم بازی های بی سر و سامانی دارد و من متوجه بدون چارچوبی بازیگران نمی شدم. من متاسف شدم که چنین کارگردان جوان و خوش سلیقه ای چرا امروز «مفت بر» را می سازد؛ من فکر میکنم این سایه تهیه‌کننده است. این نگرانی برای من وجود دارد که مسیر ایشان به بیراهه برود. من میدانم عادل تبریزی سینما را می فهمد اما نمیدانم چرا چنین فیلمی ساخته است.

تبریزی تصریح کرد: من از اولین فیلم کوتاهم طنز ساخته‌ام و به آن علاقه مند هستم. به نظر من دفتر پویا فیلم یکی از مهمترین جریان‌های سینمای بعد انقلاب است‌. بحث قهرمان و ژانر که الان باب شده را ابتدا آقای فرحبخش ارائه داد. به نظر من «نیش»، «عقرب» و «گروگان» هنوز هم بهترین اکشن های سینمای ایران هستند و همین الان هم ساختن آن فیلم ها شدنی نیست. حسین فرحبخش مستقل ترین تهیه کننده است و من از ایشان بسیار آموختم‌.

این کارگردان بیان کرد: به همان اندازه که سینمای معناگرا اسم بیخودی است، فیلم فارسی هم واژه بیخودی است. تنها ما ایرانی ها هستیم که می گوییم فیلم فارسی بد است.

رضا صدیق خاطر نشان کرد: اینکه شما فرم سینمای فیلم فارسی را بردارید و فیلم به سبک فیلم فارسی بسازید، من قبول میکنم؛ اما شما فیلم فارسی هم نساختید. شما کلاژهایی از فیلم فارسی را با قصه‌ای نیم‌بند کنار هم قرار داده‌اید؛ این حتی اسمش فیلم فارسی هم نیست. شما با ویترین خوب سحر دولتشاهی و حامد بهداد کلاهبرداری کرده‌اید چرا که به مخاطبان آن ها خیانت شده است. یکی از تعاریف ابتذال این است که سازندگانش پشت مردم قایم می‌شوند. مردم توده‌ای بدون تعریف هستند و ما نباید از آن ها استفاده کنیم.

تبریزی گفت: رئیس سینما آزادی به من میگوید ۷۰ درصد مردم حالشان از فیلم خوب است. در خیلی از فیلم های فیلم فارسی چیزی به اسم خانواده، مادر و عشق وجود داشت. الان ما نقد داریم که چرا این مسائل وجود ندارد برای همین من از فیلم فارسی حمایت میکنم.

امیر قادری تصریح کرد: من در حد آزار دیدن «مفت بر» را دوست ندارم. اما اعتقاد دارم باید در هر چیزی جنبه مختلف انصاف را رعایت کرد. من قبل از دیدن فیلم به آن امیدوار بودم چرا که شما در «گیجگاه» نشان دادید به عناصر فیلم های قبلی فرحبخش علاقه مند هستید و من فکر کردم ترکیب دوباره شما دو نفر چیزی بهتر از «گیجگاه» خواهد شد.

قادری ادامه داد: در ساخت فیلم سلیقه کارگردان بسیار مهم است. کارگردان باید این سلیقه را داشته باشد که این اداهای حامد بهداد بامزه نیست و بازی لوس شده است. کارگردان باید بداند این سطح بازی لوس است. ادای ناصر ملک مطیعی نقش دیگر متشخص بود که آزاردهنده بود. سحر دولتشاهی هم روی نقشش به خوبی کار نکرده بود‌.

قادری تایید کرد: پیش بینی من از فروش «مفت بر» نسبت به دیگر کمدی ها این است که فروش بالا و حتی متوسطی نخواهد داشت‌. من ایده های فرحبخش را قبول دارم ولی حاصل کارش مصداق خوبی برای تایید آن ها نیست.

صدیق عنوان کرد: اخیرا باب شده که چون تقاضا وجود دارد، عرضه می کنیم. اتفاقا موضوع برعکس است؛ ما با عرضه محدود سطح تقاضای مخاطب را پایین می آوریم. ما ظرف کمدیمان «مفت بر» و سینمای اجتماعی مان ادایی است. عدم فروش کارهای فرحبخش روند رو به شکست او را نشان میدهد.

میز پرونده ویژه به بررسی «سینمای وحشت» اختصاص داشت که با حضور علیرضا افخمی و بهرام عظیمی برپا شد

علیرضا افخمی ابتدا بیان کرد: مشکلات ساخت این نوع ژانر در ایران بسیار است و البته کارهای من خیلی در ژانر ترسناک قرار نمی گیرند چرا که مخاطب تلویزیون عام است و نمی توان مانع تماشای کودکان شد. در نتیجه به ما سازندگان اعلام میشود که نباید مخاطب را بترسانیم. ما سر همین کار «احضار» به شدت درگیر این ماجرا بودیم و خودسانسوری می کردیم که مردم نترسند. در واقع ما در این ژانر شیطان را دستمایه ای برای ترساندن مردم قرار داریم. بنابراین چون شیطان نمی تواند دخل و تصرف کند ترس کمتر می شود و بیشتر انزار اخلاقی در ملودرام است. مثلا در «او یک فرشته بود» بیشتر از ترس دغدغه من چارچوب خانوادگی بود‌.

بهرام عظیمی خاطرنشان کرد: علاوه بر سختی ساخت فیلم ترسناک باید گفت این ژانر بازار خوبی هم ندارد. سینمای ترسناک اصلا برای کودک خوب نیست و تا کنون هم فیلم موفقی از آن ساخته نشده؛ در نتیجه تهیه‌کنندگان روی آن سرمایه گذاری نمی کنند.

عظیمی ادامه داد: من از کودکی تا ۱۲ سالگی در جنگل های گیلان زندگی می کردم و قصه های ترسناک آدم های مسن آنجا من را درگیر خودش کرده بود‌. زمانی که من فیلمنامه «آل» را نوشتم، انقدر فیلم بازسازی شد که گاها اسم نویسنده را آن کسی که بازبینی کرده می‌نویسند. در ساخت این فیلم به ما اعلام شد که نباید آن را در ایران بسازیم و در آخر فیلم نباید نتیجه بگیریم که این موجودات وجود دارند. برای همین است که ما در ایران فیلمی که واقعا ترسناک باشد، نداریم. ساخت فیلم ترسناک فوت کوزه گری دارد و هر کسی نمی تواند آن را بسازد.

علیرضا افخمی تصریح کرد: شاید این سختگیری ها در تلویزیون توجیهی داشته باشد اما این سیاست‌گذاری در سینما بسیار بد است چرا که مخاطب این امکان را دارد که خود انتخاب کند چه فیلمی را ببیند. این کار غلطی است که سال هاست دارد صورت میگیرد.  چرا که حدی از ترسیدن و حتی بیشترش مجاز است. ترس هم مانند احساسات دیگر است و باید در روح و روان انسان تجربه شود و این ممانعت جدی مضر است. مخاطبان تلویزیون هم از این موضوع شاکی هستند و مردم عموما فیلمی مانند «احضار» را مسخره می کردند و می گفتند این سریال اصلا ترسناک نیست و حق هم داشتند.

بهرام عظیمی درباره اینکه آیا همچنان می‌خواهد فیلم ترسناک بسازد یا خیر گفت: محدودیت ها الان کمتر شده است. من در دوره ای انرژی داشتم و جلویم را گرفتند. حتی در دهه ۸۰ حق نداشتم واژه خالق را به کار ببرم چرا که به من می گفتند خالق تنها خداوند است و تو نباید خود را خالق کاراکترهایت معرفی کنی. من نمی توانم فیلم بلند بسازم اما میتوانم فیلمنامه بنویسم و مشاور باشم.

عظیمی خاطرنشان کرد: ما در ایران به سراغ سوژه‌های متنوع ترس نمی رویم چون مخاطبمان جنس خوب خارجی را دیده و از ما توقعی هم ندارد. ما اگر بخواهیم فیلم در ژانر ترسناک بسازیم باید به سراغ قصه های محلی برویم.

علیرضا افخمی تصریح کرد: من با این شرط فیلم سینمایی ترسناک می سازم که دستم مانند تلویزیون بسته نباشد. اولویت من سینمای ترسناک نیست و بیشتر به روابط دراماتیک در فیلم اهمیت می دهم. این نوع کار را بیشتر از کاری دوست دارم که از اول تکلیفش مشخص است که می خواهد مخاطب را بترساند.

میز سینمای جهان به نقد و بررسی فیلم سینمایی Longlegs(2024)  اختصاص داشت که با حضور آرش خوشخو و سید حمیدرضا قادری برپاشد.

سید حمیدرضا قادری ایتدا درباره این فیلم مطرح کرد: من بیشتر کنجکاو بودم بفهمم طرفداران این فیلم از چه چیزی دفاع می کنند. فیلم خودش را روی کلیشه های قبلی بازسازی کرده بود و من انتظار داشتم زبان نویی داشته باشد. طرفداران از این تلاش جدید ستایش می کنند نه خود فیلم. من می توانستم بخش بزرگی از فیلم را حدس بزنم. پروپاگاندای قبل فیلم هم برایم بسیار عجیب بود.

آرش خوشخو تصریح کرد: فیلم خیلی تلاش کرد که ما آن را جدی و مهم در نظر بگیریم. این فیلم برای من ترسناک حساب میشد و مشکل جایی بود که داستان و فیلمنامه فیلم یک جا کم می‌آورد و تمام هیمنه فیلم از بین رفت. کارگردان فیلم در حد مدرسه فنی بود. بازیگر زن فیلم نقطه مثبتش بود؛ به نظر من این بازیگر یک چهره جدیدی میتواند به هالیوود اضافه کند چرا که از قبل در فیلم های درجه دو و سه بازی کرده است. من هنوز نمی دانم چطور میشود این فیلم امتیاز ۷۷ داشته باشد.

حمیدرضا قادری بیان کرد: به نظر من یک نمونه خوب از فیلم ترسناک «میدسامر» است چون در آن فیلم کارگردان باهوش در یک فضای کاملا رنگی و رویایی قصه ترسناک را تعریف میکند. باید گفت قصه ترسناک نوشتن کار سختی است چرا که آبشخور ترس، جهل انسان است. این نادانسته ها خواهی نخواهی یک وحشتی در ما ایجاد خواهند کرد.

قادری ادامه داد: البته باید توجه داشت که ایده ناظر ما برای ترساندن چیست. آمارها نشان می‌دهد که میزان رغبت افراد به کارهایی مانند دعانویسی و رمالی زیاد است. ما وقتی این را دست مایه کنیم ایده ناظرمان مهم است. فیلم های خارجی ترس ما را نه تتها از بین نمی برد بلکه آن را مداوم میکند اما در فیلم‌های ترسناک ایرانی پاسخی برای ترس وجود دارد. اینجا ترساندن برای ترساندن وجود ندارد؛ بلکه ترساندن برای شناسایی و حل کردن است.

آرش خوشخو درباره ژانر ترسناک در ایران گفت: ما به طور کل در باورپذیری سینما ضعیف هستیم. به نظر من خرافات و ترس در جای جای ایران قوی است و میشود با آن ها فیلم ساخت. مشکل ما در فیلم ترسناک تکنیک باورپذیری است؛ برای همین حتی فیلم حادثه ای را هم ضعیف می سازیم. تماشاگر ما امروزه سخت‌گیر شده و برای همین به نظر من راه سینمای وحشت در ایران بسیار سخت است. حتی در «زالاوا» هم این مشکل وجود داشت.

این قسمت از برنامه «هفت» به زنده یاد هما روستا تقدیم شد.



انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir