به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی برنامه، هفدهمین قسمت از برنامه «هفت» شب گذشته جمعه ۱۶ شهریور، به میزبانی بهروز افخمی روی آنتن شبکه نمایش رفت.
میز سینمای ایران در این برنامه به نقد و بررسی فیلم سینمایی «پول و پارتی» ساخته سعید سهیلی اختصاص داشت که با حضور امیر قادری و رضا صدیق برپا شد.
امیر قادری در ابتدای برنامه عنوان کرد: برای منتقد یا حداقل برای شخص من، هیچچیز دوست داشتنیتر از این نیست که فیلمی را کشف کنم و آن را به مخاطب پیشنهاد دهم، اما اینکار نباید استاندارد را پایین بیاورد و باید از فیلمی تعریف کرد که مخاطب احساس نکند به او بدفروشی شده است. «پول و پارتی» با وجود اینکه فیلمی نیست که بتواند آن را به مخاطب پیشنهاد داد اما فیلم و سازندهاش نکته دارد.
رضا صدیق بیان کرد: پولاد کیمیایی بر خلاف عملکردش در فیلمهای مسعود کیمیایی در فیلمهای سعید سهیلی به خوبی درخشیده است و بهترین نوع حضور خودش را ارائه کرده است. با وجود اینکه پولاد کیمیایی و ساعد سهیلی هر دو پدرانشان از کارگردانهای مورد احترام سینمای ایران هستند اما ساعد سهیلی سالهاست توانسته خودش را از سایه اسم پدرش خارج کند و ازجمله بازیگرانی است که در ژانرهای مختلف نقشش را به خوبی ایفا کرده است. میخواهم به سعید سهیلی تبریک بگویم که چنین بازیگری را به سینمای ایران معرفی کرده است. سعید سهیلی حتی از پولاد کیمیایی که در فیلمهای پدرش به خوبی ظاهر نمیشود، توانسته است کاراکتر خوبی در فیلم «گشت ارشاد» بسازد.
صدیق ادامه داد: «پول و پارتی» فیلم مورد علاقه من نیست و به دیگران هم توصیه نمیکنم آن را ببینند، در واقع حتی از دیدن آن لذت نبردم. علت لذت نبردنم این بود که آن چیزی که سعید سهیلی دغدغهاش را داشت و میخواست برای ما تعریف کند، الکن مانده و نتوانسته قصهاش را به درستی به من مخاطب منتقل کند. آقای سهیلی در مصاحبه اخیرش به این نکته اشاره کرده که فیلمی خوب است که جان و رگ داشته باشد. با همین عنوان میتوان گفت هدف فیلمساز سه چیز است؛ یک مخاطب را وارد سینما کند، دو مخاطب را پای صندلی بنشاند و سه وقتی مخاطب از سینما خارج میشود حس خوب بگیرد. سعید سهیلی در دو قدم اول موفق است اما در مرحله سوم که بیرون از سینماست، مخاطب را دچار سردرگمی میکند و علتش هم سرگردانی خود فیلم است. پایانبندی فیلم بسیار گنگ بود و من انتظار بیشتری از سعید سهیلی داشتم چون او کسی است که اصطلاحا عشق سینماست و سینما را برای خود سینما دوست دارد. در کل «پول و پارتی» تفاوت بسیار مهمی با فیلمهای سخیف و مبتذلی دارد که خودشان را کمدی میدانند و آن هم به دغدغهمند بودن سعید سهیلی و نگاهش به سینما برمیگردد.
امیر قادری تصریح کرد: «پول و پارتی» آزاردهنده نیست و در واقع به شعور مخاطب توهین نمیکند. قبلا خطوخطوط اجتماعی مشخصتر بوده و حتی نوع اکران فیلم در مناطق مختلف شهر، متفاوت بود. در حال حاضر این مرزها از بین رفته و آرزوهای شمال و جنوب شهر یکی شده است و هردوی افراد دنبال سبک زندگی مشترکی هستند. فیلم روی این نکته دست میگذارد و مخاطب هم آن را میفهمد اما مشکل فیلم کارگردانش است. من فکر میکنم سعید سهیلی بیشفعالی دارد و انگار نمیتواند روی ایدههایش تمرکز کند. فیلمهایش سرشار از ایدههای مختلف است اما نمیتوند آنها را دراماتیک کند.
وی افزود: «گشت ارشاد ۱» منسجمترین و بهترین فیلم سعید سهیلی است. در «گشت ارشاد» ها یک جور شوخی زیرزمینی وجود دارد که در سینمای ایران قابل گفتن نیست و خیلی کم دیده میشود برای همین بسیار خندهدار است.
امیر قادری اظهار کرد: این سری از برنامه «هفت» بیش از همیشه در حال دیده شدن است. برای همین میخواهم بگویم که در نقد نوشتاری منتقد روی همه چیز کنترل دارد اما در نقدهای مناظرهای مانند این برنامه، از بینندگان میخواهم که برای درک نگاههای ما نسبت به یک فیلم تنها بخشهایی از صحبتها را تماشا نکنند بلکه به اتمسفر کلی میز نقد توجه کنند.
رضا صدیق خاطرنشان کرد: سعید سهیلی نقش خودش را در سینمای ایران درست اجرا میکند، هرچند که میتواند بهتر هم باشد. هیچکدام از فیلمهای سعید سهیلی مبتذل نیستند. به عقیده من کالایی از نظر فرهنگی مبتذل است که به خودش متعهد نباشد. همچنین فیلمی که فرم و محتوا نداشته باشد مبتذل است. یکی دیگر از تعاریف ابتذال این است که فیلم از ویترین خوش رنگ و لعاب برای فریب مخاطب استفاده میکند. نکته دیگر این است که فیلم مبتذل از هرچیزی برای رسیدن به هدفش استفاده میکند. فیلمهای مبتذل فقط به دنبال کاسبی هستند. سعید سهیلی کلاهبردار نیست و دغدغه دارد. من میتوانم به او بگویم که در ارائه دغدغهاش الکن است.
امیر قادری بیان کرد: من همواره فیلمهایی را دوست دارم که کدگذاری دارند و میتوانم با آن احساس همدردی کنم. سعید سهیلی از این دست دغدغهها دارد و در تمام فیلمهایش پیداست.
رضا صدیق عنوان کرد: سعید سهیلی در چیزی که ارائه میدهد، صداقت دارد. او میتوانست مانند هم نسلهای خودش که از مدیریت فرهنگی خسته شدهاند، فیلمهای جشنوارهای بسازد و ادای روشنفکرها را در بیاورد اما او به سینمای بدنه بازمیگردد و از طریق گیشه ارتزاق میکند تا بتواند حرفش را بزند. به این کار صداقت میگویند. من میخواهم بگویم کاش سعید سهیلی ایدههایش را به کسی مطرح کند و فیلمنامهاش را شخص دیگری بنویسد و خودش فقط کارگردانی کند.
رضا صدیق ادامه داد: دو فیلم اول سعید سهیلی درباره دفاع مقدس است و در باقی فیلمهایش هم به این موضوع اشاراتی دارد. اگر سعید سهیلی از فیلم «مردی از جنس بلور» به «پول و پارتی» میرسد، بخشی از علتش مدیریت فرهنگی است.
وی یادآور شد: سفارت استرالیا اخیرا در شبکه اجتماعیاش به زبان فارسی پستی در ارتباط با همجنسگرایی منتشر کرده است. عادیسازی یکسری هنجارهای جدی که هنوز در غرب هم هنجار است، اصلا کار خوبی نیست. من درخواست دارم میز ویژهای دراینباره داشته باشیم که غرب و رسانهاش چگونه توانسته این موضوع را عادیسازی کند.
در میز سینمای جهان بهرام عظیمی و عباس جواهری به نقد و بررسی انیمیشن Inside Out ۲ (۲۰۲۴) پرداختند.
بهرام عظیمی ابتدا یادآور شد: این انیمیشن پرفروشترین انیمیشن دنیاست. با این ویژگی نمیتوان به راحتی ادعا کرد کهInside Out ۲ انیمیشن خوبی نبود. من تخصصم انیمیشن است پس با یک بیننده عادی فرق دارم و میفهمم چه جاهایی چه اتفاقاتی افتاده است. من از روزی که انیمیشن را شروع کردم، آرزو داشتم که در پیکسار کار کنم البته من با چند نفر از بزرگان پیکسار دوست هستم. تمام فیلمهای پیکسار از دنیاهای متفاوت میگویند مانند «کوکو»، «داستان اسباببازی»، «روح» و… در واقع این انیمیشنها خط داستانی داشتند اما در Inside Out ۲ یک شلوغی وجود داشت و در عین حال همه چیز معمولی بود. اینکه دختر دنبال اتفاقات سادهای بود، از نظر من ضعف فیلم بود. از طرق دیگر انقدر در فکر تعداد شخصیت زیاد بود که کار را شلوغ کرده بود و این شخصیتها هیچ ربطی به هم نداشتند. من به عنوان کسی که انیمیشن کار میکنم این را میدانم که ممکن است طی یک کار برخی شخصیتها اضافه بیایند و گویی در قسمت ۲ از شخصیتهای اضافه مانده قسمت ۱ استفاده شده بود چرا که این انیمیشن در یک سال و نیم ساخته شده و این زمان برای ساخت یک انیمیشن سینمایی بسیار زمان کوتاهی است.
بهروز افخمی تصریح کرد: جالب است بدانید که ۵سال قبل از ساخت «داستان اسباببازی» ما در ایران «دزد عروسکها» را ساختیم که خود من یکی از تهیهکنندگان فیلم بودم. در واقع ایده «داستان اسباب بازی» از ما برداشته شد. به طور کلی زمانی که سینمای ایران شروع به ظهور و بروز کرد، بسیاری از ایدههایش توسط کمپانیهای بزرگ دزدیده میشد.
عباس جواهری بیان کرد: فیلم از نظر علمی باگ دارد چون این موضوع بستگی به تحلیل نظریه دارد. فیلم به دو نکته توجه خاصی دارد؛ یک اتفاقات درون ذهن را بررسی میکند و دوم کاراکتر اصلی ما نوجوان است و نشان میدهد چقدر احساسات در نوجوانی ضریب میخورد. زمانی که کسی پا به سن بلوغ میگذارد، احساساتش پیچیده میشود. یکی از باگهای بامزه این فیلم کاراکتر نارنجی، نماد اضطراب نوجوان است که در دوران بلوغ وارد ذهن میشود در حالی که اضطراب از عواطف بنیادی است و از بدو تولد همراه انسان است. اما این باگ ایرادی ندارد چرا که Inside Out ۲ یک فیلم سرگرمکننده است و آموزشی است که مفاهیم جذابی را منتقل میکند اما نباید به این انیمیشن به عنوان یک سوژه روانشناسی نگاه کرد. یکی دیگر از نکات مثبت فیلم نوع نشان دادن تشکیل باور است که به این وسیله طرحوارهها را هم نشان میدهد و برای کسی که بخواهد تعقل کند، فیلم جذابی است.
عظیمی تصریح کرد: من حتی اگر منطق فیلم را بپذیرم، مشکل اصلیام رهبریت کاراکتر شادی است. یک حسی درون همه ما وجود دارد که یونانیها به آن یودای مونیا میگویند. این حس قابل توضیح برای دیگران نیست، یودای مونیا میگوید هدف زندگی شاد بودن نیست، تلاش کردن و رنج دیدن ممکن است در نهایت به اتفاق خوبی منتهی شود. من دوست داشتم چنین کاراکتری در ذهن شخصیت اصلی وجود داشت.
جواهری گفت: زمانی که ما درمورد شادکامی صحبت میکنیم معتقدیم که یک شادی ماندگار است. کاراکتری که شما از آن میگویید همان معناست که در دل ما شادی و نوری را به وجود میآورد. این شادی الزاما با خنده همراه نیست و حتی ممکن است در رنج باشید، اما حالتان خوب است. آدمها زمانی احساس خوشبختی میکنند که این حس را داشته باشند. آدمهایی که از سختی فرار میکنند خوشحال نیستند. زمانی که بزرگ شویم و زندگی پرمعنا شود، ما پیچیده میشویم اما به این معنا نیست که دیگر مثل قبل نمیتوانیم خوشحال باشیم. همین معناها باعث خوشحالی عمیق ما میشوند.
بهروز افخمی گفت: یودای مونیا شاید به معنای همین شعر رودکی باشد که میگوید «اندر بلای سخت پدید آید/ فضل و بزرگمردی و سالاری».
جواهری تصریح کرد: شخصیت اضطراب در سر رایلی میخواهد مراقب او باشد اما در واقع او را بیچاره میکند. این باعث میشود آدم به درون خودش برود و احساس غالب خودش را شناسایی کند. سینمای غرب نوجوان را کودک میانگارد اما ما در فرهنگمان اصلا نوجوان را کودک نمیبینیم و اتفاقا وجود او را بکر و لطیف میانگاریم. در این فیلم خانواده برای نوجوان خسته و حوصلهسربر است اما قرار نیست همه اینگونه باشند. خانواده میتواند بهترین فرصت بهرهبرداری از نوجوانان باشد.
عظیمی عنوان کرد: من درباره نوع ایدهپردازی از یکی از کارگردانان بزرگ پیکسار پرسیدم و به این نتیجه رسیدیم که همه ایدههای بزرگ از یک ایده اولیه ساده میآیند. به عنوان مثال من همواره خوابهایم را مینویسم و از دلشان ایدههای جذابی درمیآید.
وی افزود: با این حال من میتوانم چندین انیمیشن از پیکسار و کمپانیهای دیگر نام ببرم که همگی کاراکتر ماندگار دارند و در ذهن ما ثبت شدهاند اما در Inside Out ۲ رایلی و خانوادهاش بسیار معمولی بودند. این فیلم هیچگونه اغراقی در داستان نداشت در حالی که وظیفه انیمیشن اغراق است. ما راجع به پرفروشترین انیمیشن تاریخ صحبت میکنیم، برای همین معتقدم که به نسبت بسیاری از انیمیشنها این فیلم ویژگیهای خیلی خاصی ندارد و بیش از هرچیزی ادعای آموزش تعقل ندارد.
جواهری گفت: من وکیل مدافع این انیمیشن نیستم اما اگر من کارگردان Inside Out ۲ بودم، همینقدر رایلی را معمولی میساختم چرا که داستان اصلی، داستان رایلی نیست بلکه داستان اصلی کاراکترهای ذهن او هسنند که به نظر من به یاد ماندنی هستند. شاید این کارگردانها میخواستند که اتفاقات معمولی را در ذهن غیرمعمول نشان دهند.
بهروز افخمی بیان کرد: اگر فیلم ساخت همواری نداشته باشد و شخصیت اصلی نداشته باشد، فراموش میشود. مساله این نیست که در این انیمیشن چه چیزی میخواستند بگویند مهم این است که در انتقالش موفق نشدند.
این قسمت از برنامه ۷ به زندهیاد خسرو شکیبایی تقدیم شد.
انتهای پیام/
source