به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حدیث ثقلین یکی از مشهورترین روایات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که شیعه و سنی بر صحت سند آن اتفاق نظر دارند. این حدیث در منابع شیعی به صورت‌های مختلف نقل شده، منتها مضمون آنها یکی است. زمان صدور حدیث را در منابع، حجةالوداع و در اثنای خطبه غدیر می‌بینیم.

شکل اول حدیث به صورت زیر است:
*  إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ؛ یعنی من در بین شما دو چیز بر جای می‌گذارم که اگر به آن دو چنگ بزنید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و خاندان اهل بیتم؛ آن دو از هم جدا نمی‌شوند تا زمانی که هر دو (قرآن و عترت) بر من در حوض کوثر وارد شوند.

شکل دوم حدیث و مشهور آن به صورت زیر است:
 إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ اَلثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا – كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلاَ هٰذٰا عَذْبٌ فُرٰاتٌ فَاشْرَبُوا مِنْهُ وَ هٰذٰا مِلْحٌ أُجٰاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ یعنی من در بین شما دو شیء گرانبها را قرار می‌دهم که اگر به آن دو چنگ زنید، هرگز گمراه نمی‌شود: کتاب الله و عترتِ اهل بیتم؛  آن دو از هم جدا نمی‌شوند تا زمانی که هر دو (قرآن و عترت) بر من در حوض کوثر وارد شوند؛ پس بنگرید که چگونه پس از من در مورد آنها عمل می‌کنید. آگاه باشید که «هٰذٰا عَذْبٌ فُرٰاتٌ؛ این خوش طعم و گواراست» (فرقان53) پس آن را بنوشید و «هٰذٰا مِلْحٌ أُجٰاجٌ؛ این شور و تلخ است»؛ (فرقان53) پس، از آن اجتناب کنید.

نکته اول این است که قرآن و عترت به عنوان «ثقل» معرفی شده‌اند؛ یعنی دو عنصر گرانبها و باارزش که باید با تمام وجود از آنها مراقبت کرد و به آنها چنگ زد تا از گمراهی در امان ماند. به بیانی ساده‌تر، راه هدایت و رستگاری تنها از طریق تمسک به قرآن و عترت می‌گذرد، و هر انتخابی غیر از این، انسان را در بیابان برهوت دنیا سرگردان خواهد کرد.

نکته دوم درباره جدایی‌ناپذیر بودن قرآن و عترت است که با عبارت «لَنْ یَفْتَرِقَا» آمده است؛ یعنی نه تنها جدایی‌ناپذیرند بلکه به شدت به هم متصلند و هر دو یک مسیر را طی می‌کنند که همان مسیر برنامه‌ها و اهداف الهی تا تحقق تمام  وعده‌های خدا در پهنه عالم است. همچنین این عبارت گویای آن است که هر دو از یکدیگر اثر می‌گیرند و هر دو به هم دعوت می‌کنند. در این باره امام سجّاد علیه‌السلام ضمن بیان معنای عبارت عصمت امام و «معصوم» فرمود: معصوم کسی است که به ریسمان الهی چنگ زده و ریسمان خدا همان قرآن است. و آن دو، تا روز قیامت از هم جدا نمی‌شوندو امام به‌سوی قرآن هدایت می‌کند و قرآن به‌سوی امام هدایت می‌کند و این، معنی کلام خداست که می‌فرماید: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ؛ فَقَالَ هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا یَفْتَرِقَانِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ وَ الْإِمَامُ یَهْدِی إِلَی الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یَهْدِی إِلَی الْإِمَامِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عزّوجلّ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ.» بنابراین فرد مؤمنی که قصد دارد از طریق قرآن به مسیرهایی که خداوند معین کرده،‌ هدایت یابد، باید از طریق معلمان قرآن یعنی اهل بیت وحی علیهم‌السلام در این مسیر قرار گیرد، همچنان که آن انوار مقدس «صراط مستقیم» خداوند هستند و ما در سوره حمد چندین نوبت در نمازهای روزانه از خداوند درخواست می‌کنیم ما را به صراط عترت هدایت کند، نشان به اینکه امام صادق علیه‌السلام فرمود «الصِّراطُ المُستَقیمُ أمیرُ المؤمنینَ عَلِیٌّ» صراط مستقیم، امیر المؤمنین على علیه السلام است.  (معانی الأخبار شیخ صدوق، ج2، ص32)

اما در یک تحلیل کلی درباره دلایل پیوستگی قرآن و عترت منطبق بر حدیث ثقلین می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

ویژگی‌های مشترک:
قرآن و عترت دارای ویژگی‌های مشترکی هستند؛ همان‌طور که قرآن، حبل‌الله، نور، هدایت، رحمت، شفا و غیره است، اهل بیت نیز از این ویژگی‌ها برخوردارند. بنابراین، پیوندی ناگسستنی میان برخی ویژگی‌های قرآن و عترت وجود دارد. وقتی به تفاسیر روایی مراجعه می‌کنیم، این حقیقت را به وضوح می‌یابیم. امام رضا علیه‌السلام ذیل آیه256 سوره بقره، در جایی مصداق حبل‌الله را قرآن معرفی کرده و فرموده است: «هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَی» و در جای دیگری مصداق آن را ولایت و امامت عترت دانسته و فرموده است: «یَعْنِی الْوَلَایَهًَْ لَا انْفِصامَ لَها، أَیْ حَبْلٌ لَا انْقِطَاعَ لَهُ یعنی أمیرالمؤمنین و الأئمه بعده.»؛ یعنی حبل‌الله همان ولایت است که هرگز گسسته نخواهد شد و برای آن انقطاعی نیست؛ و این به معنای امیرالمؤمنین و ائمه بعد از اوست.

قرآن نقشه راه، و عترت راهنمای مسیر:
قرآنی که خداوند از طریق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به جهانیان معرفی کرد، نقشه راهِ سعادت انس و جنّ است. قرآن در این باره سنت‌هایی ارائه می‌دهد که با عمل به آنها، انسان از مهلکه‌های دنیا و فتنه‌های آن نجات می‌یابد و به سعادت می‌رسد. اهل بیت علیه‌السلام به این نقشه‌های قرآنی علم دارند و به تمام حکمت‌های آن واقفند. جدا کردن عترت از قرآن مانند کسی است که در بیابان دست ساربان را رها می‌کند و تصمیم می‌گیرد به تنهایی راه خود را ادامه دهد یا با افرادی نا آشنا با مسیر همراه شود. عاقبت چنین کاری همان گمراهی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن اشاره کرده است.

اهل بیت مفسر قرآنند:
اهل بیت علیهم‌السلام مفسران حقیقی آموزه‌های قرآن هستند؛ آموزه‌هایی که در سه قالب معارف، اخلاق، و احکام از سوی خداوند در این کتاب مقدس بیان شده است. اگر به احکام دقت کنیم، درمی‌یابیم که تمام احکام نماز، روزه، حج، زکات و… را از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت وحی گرفته‌ایم. این احکام به ویژه در دوران امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به طور چشمگیری افزایش یافت و موجبات رشد احادیث شیعی را در عصر آن دو امام بزرگوار فراهم آورد. همچنین، در زمینه معارف ناب توحیدی و فضائل عترت، راهی جز رجوع به علم بی‌پایان اهل بیت نداریم؛ همان فضائلی که ذیل آیات قرآن به تشریح و تبیین آن پرداختند. در زمینه اخلاق، چه در ساحت فردی و چه در ساحت اجتماعی و سیاسی، نیز این حقیقت مشهود است. چه کسی جز عترت می‌تواند مفسر مفاهیم قرآنی مانند سخاوت، کرامت، مواسات، حسنات، حسد، غیبت و تمام خصلت‌های نیک و بد بشریت باشد؟

قرآن و عترت منبع هدایتند:
قرآن و عترت هر دو منبع اصلی هدایت و حفظ دین هستند. قرآن کتاب الهی است که دستورات و احکام الهی را در بر دارد، و عترت (اهل‌بیت) مفسران و پاسداران این کتاب و احکام هستند. این دو تا زمانی که بشر به هدایت و راهنمایی نیاز دارد، به طور پیوسته و در کنار هم به هدایت انسان‌ها می‌پردازند؛ لذا اهل بیت علیهم‌السلام و قرآن دارای ویژگی مشترک در بحث هدایت هستند؛ از این جهت به تمام اهل بیت وحی «هادی» می‌گوییم. حدیث ثقلین به نوعی تأکید می‌کند که هرگز نمی‌توان قرآن را بدون اهل‌بیت به‌طور کامل درک کرد و از آن بهره برد، و همچنین اهل‌بیت بدون قرآن نمی‌توانند رسالت خود را به‌طور کامل به انجام برسانند. این پیوند ناگسستنی تا رسیدن به حوض کوثر که نماد تجدید دیدار و پاداش در روز قیامت است، ادامه خواهد داشت.

نتیجه آنکه ارتباط قرآن و عترت در حدیث ثقلین نشان‌دهنده این است که تمسک به این دو راه نجات و دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی است و رها کردن هر یک از آنها، سیب گمراهی و سردرگمی در بیایان دنیا می‌شود. تمام انحرافاتی که در بدنه جامعه اسلامی ایجاد شد و یا تمام فرقه‌هایی که در جهان اسلام به وجود آمدند، نتیجه رهایی ثقلین یا یکی از آن دو بود؛ چه اهل سقیفه که به نصحیت‌های پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر توجه نکردند و به امیرالمؤمنین بی‌اعتنایی کردند و قرآن را بدون عترت گرفتند، چه خوارج که با شعار «لا حُكْمَ إِلّا لِلّه‏ (هیچ حکمی جز حکم خداوند نیست)» در جریان صفین گفتند که حکومت تنها از آن خداست و هیچ‌کس حق حکومت ندارد. بعدها منظور از این عبارت در اندیشه خوارج، نفی هر حاکمیتی جز خداوند شد. بنابراین معمولاً وجه مشترک تمام فرقه‌های موجود در جامعه شیعی و سنی رهایی عترت بوده است.

در عصر حاضر نیز هر اندازه جامعه بیشتر به قرآن و احادیث عترت توجه کند، امید دارد در مسیر نجات قرار گیرد. اما به همان اندازه که از این دو فاصله بگیرد، طبق فرموده پیامبر صلی الله علیه و آله، به گمراهی و ضلالت خواهد افتاد. این امر در هر دو عرصه اجتماعی و فردی مشهود است؛ در عرصه اجتماعی که اکنون با سردرگمی‌های بسیاری مواجهیم، و در عرصه فردی که هر کس باید به قضاوت عملکرد خود بنشیند و اعمالش را بر اساس قرآن و عترت ارزیابی کند.

انتهای‌پیام/

source

توسط irmusic4.ir