حمیدرضا شکارسری، بهمنی را از شاعرانی میخواند که به صورت تدریجی در غزل تغییر ایجاد کرده بود اما علیرغم نوگراییاش هرگز با پیشنهادهای رادیکال غزلسرایان جوان، منطبق نشد.
این شاعر و منتقد ادبی در پی درگذشت محمدعلی بهمنی در گفتوگو با ایسنا درباره جایگاه این شاعر و ترانهسرا، اظهار کرد: در ادبیات، اساسا تغییرات متکی بر گسست نیست بلکه متکی بر پیوست است؛ یعنی هرگاه شعری میخواهد تغییر یا پوستاندازی کند این عمل بهتدریج اتفاق میافتد. به صورت ناگهانی برش و گسست از شعر گذشته اتفاق نمیافتد.
او ادامه داد: گسست از شعر گذشته، یک عمل آوانگارد محسوب میشود. اساسا آوانگارد کسی است که ناگهان سنت را کنار میگذارد و در اثرش کمتر و یا هیچ نشانی از سنت نمیبینید اما شاعران پیشرو این تغییرات را بطئی اجرا میکنند و بنابراین شما حرکت متکی بر گسست نمیبینید بلکه حرکت متکی بر پیوست با سنت میبینید. در واقع تغییر ناگهانی اتفاق نمیافتد.
شکارسری بعد از بیان این مقدمه، اظهار کرد: اگر تغییری در جریان غزلسرایی معاصر میبینید، این حرکتها، هرگز حرکتهای آوانگارد یعنی متکی بر گسست ناگهانی از سنت نبوده است، بلکه حرکتهایی سطحی، آهسته و متکی بر پیوست با سنت بوده است. از این منظر برخی از چهرههای غزل معاصر، چهرههای مهمی محسوب میشوند زیرا در حکم لولاهایی بودند که جهت غزل سنتی را به سمت غزل پیشرو و مدرن تغییر دادند.
این شاعر در ادامه گفت:چهرههایی مانند حسین منزوی، خانم سیمین بهبهانی، مرحوم نیستانی و جناب پرنگ، مرحوم قیصر امینپور و شاعر بزرگی که امروز از دست دادیم یعنی محمدعلی بهمنی، از چهرههایی هستند که زبان غزل را به سمت زبان امروزی سوق دادند و بهتدریج دایره واژگانی مرسوم و مألوف را در غزل تغییر داده و به سمت دایره واژگانی روزگار خودمان سوق دادند. اینها کسانی هستند که فضای غزل را از فضاهای تغزلی و عرفانی به سمت فضای تغزلی و اجتماعی هدایت کردند. البته این تغییرات به تدریج و طی چند دهه اتفاق افتاد. محمدعلی بهمنی به اتفاق کسانی که از آنها یاد شد، در جریان تغییر غزل سنتی به سمت غزل پیشرو، نقش داشتند.
او سپس بیان کرد: ناگفته نماند، غزل بهمنی علیرغم نوگرایی با پیشنهادهای رادیکال غزلسرایان جوان دهه ۱۳۷۰ به بعد منطبق نشد و همچنان در فضای نوقدمایی و نئوکلاسیک باقی ماند و از این منظر میتوان غزل جناب بهمنی را غزلی زیبا و دلنشین در حوزه غزل نوقدمایی دانست.
شکارسری خاطرنشان کرد: محمدعلی بهمنی همیشه در نوشتهها، مصاحبهها، جلسات و سخنرانیهایی که داشت همواره به غزل دهه ۱۳۷۰ به بعد یعنی غزل موسوم به غزل پستمدرن و یا غزل پسانو روی خوش نشان میداد. علیرغم اینکه خودش در مرحله والایی از غزل نوقدمایی قرار گرفته بود، همیشه به غزل جوان و غزل پساقدمایی روی خوش نشان داد و همیشه پشتیبان این غزل بود. او با شاعران جوان که از دهه ۱۳۷۰ به بعد رویکردهای پسامدرن به غزل داشتند، مهربان بود و همواره آنها را پشتیبانی میکرد. هرگز نشد به دلیل اینکه خودش به سنت وفادار است، به غزلهای آوانگارد که اساسا با سنت میانهای ندارند، تندی کند بلکه همواره وجه حمایتکننده داشت.
شکارسری در پاسخ به اینکه شاید این نگاه او از رویکردش ناشی میشود که میگفت «هنرمند دوست دارد در هنرش گستاخانه جلو رود؛ بنابراین «شاعران جوان هم این گستاخی را در شعرشان نشان دادند.» گفت: صددرصد از از این رویکرد بوده که این موضوع ناشی از مشرب شاعرانه است. در مشرب شاعران این را داریم که «سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر». بههمین خاطر از هنرمندان اصیل این چنین است که با حرکتهای پیشرو در شعر حتی اگر خودشان همراه نشوند مخالفت هم نکرده و آن را تقویت هم میکنند.
انتهای پیام
source