در رابطه با اندیشه سیاسی شهید اسدیفرد در بین خانواده از اولین کسانی بود که پی به ظلم و جنایات رژیم پهلوی برد و در آگاهسازی اطرافیان به قدر ممکن تلاش میکرد. در اوایل انقلاب دوشادوش نیروهای کمیته و سایر قوای مسلح در حفظ امنیت شهر و مقابله با حملات ساواکیها و ضد انقلابیون به مردم، مسلحانه اهتمام داشت.
به گزارش ایسنا، در طول هشت سال جنگ تحمیلی، مفهوم جهاد انقلابی در جهاد ایثار و ایستادگی، جهاد مقاومت، جهاد علمی و مفاهیم دیگری ازایندست متجلی و سبب شد نهادهای انقلابی دوشادوش دیگر نهادهای مستقیم درگیر در جنگ به خدمت و ایستادگی بپردازند. جهاد دانشگاهی نیز که حلقه وصل فرهنگ انقلابی و دانشگاه بود، سهم خود را ادا کرد و در این عرصه حضور یافت و توانست با تلاشی بیوقفه به نتایج چشمگیری دست یابد.
شالوده و مفهوم جهاد در جهاددانشگاهی و پیوند همواره آن با آرمانها و ارزشهای انقلابی سبب شد این نهاد انقلابی، با نگاهی وظیفه گرایانه در سطوح مختلف عرصه دفاع و حفظ ارزشهای انقلاب و تقویت و تحکیم بنیه دفاعی کشور حضور یابد. این نهاد در طول سالها فعالیت خود شهدایی را تقدیم کرده است که در این گزارش در آستانه تاسیس جهاد دانشگاهی به مرور زندگی نامه دو تن شهدای این نهاد می پردازیم.
نحوه شهادت شهید بیاضعلی اسدیفرد
در اواخر خدمت خود چون در کاری غیر از پست سازمانی خود شاغل بود، لذا از روی علاقه شدید و استعداد فوقالعادهای که در انجام امور فنی داشت به اصرار و تقاضا در کارگاه آموزشی دانشکده فنی که بعدها مشهد شهادتش شد، وارد شد و پس از گذراندن دوره مربیگری موفق به اخذ گواهینامه مربیگری فنی و حرفهای دانشکده فنی گردید.
در ایام آخر عمرش که در کارگاه آموزشی میگذشت داوطلبانه از میان سایر همکاران خود به همکاری با سازمان صنایع خودکفایی سپاه تا پاسی از نصف شب را مشغول ساخت قطعات نظامی بود که سرانجام با جمله ناجوانمردانه هواپیماهای بعثی در ساعات آخر شب روز ۲۷ دیماه سال ۱۳۶۵ در حین انجام وظیفه در سنگر مجاهدت به همراه ۲۲ لاله دیگر از گلستان دانشجویان در میان خون و آتش جان به جان آفرین تسلیم و خانواده خود و فرزند تازه مولودش را ترک گفت.
خصوصیات اخلاقی شهید
در رابطه با اندیشه سیاسی در بین خانواده از اولین کسانی بود که پی به ظلم و جنایات رژیم پهلوی برد و در آگاهسازی اطرافیان به قدر ممکن تلاش میکرد. در اوایل انقلاب دوشادوش نیروهای کمیته و سایر قوای مسلح در حفظ امنیت شهر و مقابله با حملات ساواکیها و ضد انقلابیون به مردم، مسلحانه اهتمام داشت.
پس از جنگ تحمیلی یک بار به جبهههای جنگ حق علیه باطل شتافت و در جبهههای سومار- دزفول و اهواز مشغول خدمت شد. حال و هوای جبهه به قدری در روحش رخنه کرده بود تا آخر روزهای عمرش یاد و ذکر آن را از زبانش نمیافتاد و به شهادت علاقه خاصی داشت هرچند خیرخواه و کار اندازی به شمار میرفت.
آثاری از کینه در وجودش راه نداشت و بزرگترین خطا و بدی از هر کسی را به کوچکترین بهانهای عفو میکرد. علاقهی شدیدی به حضرت امیرالمومنین داشت و درعهد و پیمانهای خود به شرافت به علی(ع) قسم یاد میکرد.
علیرغم اندام قوی و درشتش از قلب رئوف و احساست رقیقی برخوردار بود و نسبت به فقیران و درماندگان عمیقا ابراز ترحم میکرد و دائما از ضعفا پشتیبانی میکرد. از هوش و استعداد عجیبی برخوردار بود به طوری که از عهده انجام هر کاری برمیآمد و در میان خانواده و دوستان به داشتن «مغزفنی» مشهور بود.
از میان آثار نوشتاری وی که بتوان به عنوان پیام و یا دیدگاه شهید عرضه کرد، نامهای از میان نامههایش به یکی از رزمندگان اسلام ملاحظه میشود که گوشههایی از آن آلوده میشود:
«ای سربازان اسلام و ای مردان وطن اسلامی، چشم امید ما به شماست؛ به شما جانبازانی که با ایثار خون خود حسین وار و علی گونه ریشه درخت اسلام را آبیاری نموده و درخت تناور و پربار انقلاب اسلامیمان را تناورتر و پربارتر مینمائید.»
ای عزیزان وای نور چشمان ما(توجه به اسلام و وحدت کلمه این دو مرز پیروزی است. (امام خمینی).وحدتتان را حفظ کنید و استوار و پراستقامت بایستید و به دشمن غدار بفهمانید که ما بیدی نیستیم که با هر بادی از جای بجنبیم.
انتهای پیام
source