متن ترانه رضا بشیر جاهل

عیشم مدام است از لعل دلخواه

کارم به کام است الحمدلله

ای بخت سرکش تنگش به بر کش

گه جام زر کش گه لعل دلخواه

ما را به رندی افسانه کردند

پیران جاهل شیخان گمراه

از دست زاهد کردیم توبه

و از فعل عابد استغفرالله

ما را به رندی افسانه کردند

پیران جاهل شیخان گمراه

از دست زاهد کردیم توبه

و از فعل عابد استغفرالله

کافر مبیناد این غم که دیده‌ست

از قامتت سرو از عارضت ماه

جانا چه گویم شرح فراقت

چشمی و صد نم جانی و صد آه

ای بخت سرکش تنگش به بر کش

گه جام زر کش گه لعل دلخواه

ما را به رندی افسانه کردند

پیران جاهل شیخان گمراه

از دست زاهد کردیم توبه

و از فعل عابد استغفرالله

ما را به رندی افسانه کردند

پیران جاهل شیخان گمراه

از دست زاهد کردیم توبه

و از فعل عابد استغفرالله

source

توسط irmusic4.ir