متن ترانه حامد رئوفی افسوس

افسوس…..به بعضی که شکست

به اشکی که چکید

افسوس….بر آن موی سپید

که بی رنگ امید

به کامش نرسید

چشمش ..به دست دگران،به نانی نگران

پژمرد…در آن سوی خزان،ز بیداد زمان

و غرورش بشکست

باران که بارید،چکه های غم ،برگونه هایش

میلغزید…تا به سحر

سقفی نبود و ،هراس و وحشت،بر تن زارش

می‌پیچید

افسوس….سقفش آسمان،دردش بی امان

آن سوی خزان،ز بیداد زمان

چشم نگران،به دست دیگران

آن سوی خزان،در آوار زمان

گاه زمستان،دانه های برف،بی صدا و تلخ

می‌بارید….تا به سحر

کودکی شادان،از شکوه برف

در این هیاهو

می‌رقصید

باران که بارید،شکوفه خندید

و او کنارش ،اشک می‌ریخت

اشک می‌ریخت

اشک می‌ریخت

اشک میریخت

source

توسط irmusic4.ir