محیط‌های آموزشی لوکیشن‌هایی عالی برای یک فیلم سینمایی می‌توانند باشند. فشارهای همسالان برای وارد شدن و خارج شدن به گروه‌های دوستی، تضاد همیشگی میان تنبل‌ها و درس‌خوان‌ها، یافتن بارقه‌ای از امید در درس‌هایی دشوار، همه این‌ها از مدرسه مکانی عالی می‌سازد؛ جایی که معلمان و دانش‌آموزان راه خود را از طریق تهیه مقاله‌ها، پروژه‌ها و نوشتن چیزها برای فعال ماندن و مشارکت در اجتماع باز می‌کنند. با اینکه کار آسانی نیست، ولی کسب مهارت تفکر خارج از چارچوب چیزی است که مدرسه برای آن طراحی شده است. کلیشه‌های گوناگونی هم در محیط مدرسه وجود دارد که کار را برای فیلم‌سازان و استفاده اغراق‌آمیز‌ و بامزه‌شان از آن‌ها راحت می‌کند.
بعضی دانش‌آموزان مشخصا قانون‌شکن هستند و از رعایت نظم موردپسند کتاب‌خوان‌ها اجتناب می‌کنند. برخی به هوش و بامزگی خود اکتفا می‌کنند و از همین طریق و بدون زحمت خاصی محبوب می‌شوند. در برخی موارد آن‌ها حتی قدرت رقص و ژل زدن به مو‌ را به ما می‌آموزند. مهم نیست دانش‌آموزان چگونه در فیلم ظاهر می‌شوند، این محیط مدرسه است که به شخصیت آن‌ها شکل می‌بخشد تا آن‌ها را بشناسیم و با آن‌ها همذات‌پنداری کنیم. مدرسه شاید برای شما جالب باشد یا نه، ولی برخی فیلم‌ها باعث می‌شوند تا همیشه بخواهیم به مدرسه برویم.
فیلم هری پاتر و سنگ جادو
مدرسه جادوگری هاگوارتز به تماشاگران دیدی اجمالی از نحوه کار مرموز یک مدرسه شبانه‌روزی جادویی داد. این مدرسه که در اسکاتلند واقع شده است، مرکز همه جادوها و افسون‌هایی است که ماجراجویی هری و دوستانش را آغاز کرد. قرار گرفتن دانش‌آموزان در یکی از چهار خانه گریفیندور، ریونکلاو، هافل‌‌پاف و اسلایترین این چوب به دست‌ها را همچون گروه‌هایی کودکانه اما هالووین‌گونه جلوه می‌دهد. شعار مدرسه «هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک نده»، به شما حس شگفت‌انگیزی از دنیای جادوگران می‌دهد که هیچکس نمی‌تواند برای حضور در آن صبر کند.
فیلم مدرسه راک
جک بلک در نقش دیوی فین یکی از اعضای سابق یک گروه راک است که تبدیل به یک معلم موسیقی غیرمتعارف می‌شود. او رفته رفته به استعداد موسیقیایی شاگردانش پی‌ می‌برد و به آن‌ها می‌آموزد که چگونه موسیقی مختص به خود را اجرا کنند. راک اند رول برای والدین این دانش‌آموزان سازگار بنظر نمی‌رسد، اما در نهایت موسیقی همان زبانی است که همه آن‌ را می‌فهمند. نبرد گروه‌های موسیقی در نهایت اوج این موزیسین‌ها را به نمایش گذاشت و منجر به شکل‌گیری فردیت‌هایی شد که دانش‌آموزان در پی‌اش بودند.
فیلم تعقیب بی حاصل
یکی از دقیق‌ترین پرتره‌ها از یک مدرسه سنتی در این فیلم به تصویر کشیده شد که چیزی از دانشکده حقوق هاروارد کم نداشت. بر اساس رمانی به همین نام نوشته جان جی آزبورن جونیور و به نوعی در مقام سلف فیلم «کدشکن‌ها»‌(درامی با محوریت مدرسه‌ای نظامی درباره رسوایی تقلب سال ۱۹۵۱)، فیلم ماجرای دانشجوی سال اول حقوق جیمز هارت (تیموتی باتمز) را دنبال می‌کند که باید در کلاس پرفسور بلندمرتبه‌ای به نام چارلز کینگزفیلد (جان هاوسمن) شرکت کند، در حالی که با دختر این پرفسور، سوزان، (لیندسی واگنر) رابطه دارد. سخت‌گیری دقیق کینگزفیلد و خوش‌خیالی رندانه هارت این درس را بدل به آتشی می‌کند که از پی آن قوانین زندگی یاد گرفته و کسب می‌شوند.
فیلم به من تکیه کن
به مثابه نسخه مدرنی از «به آقا، با عشق»، «به من تکیه کن» داستان مدیر مدرسه‌ای به نام جو لوییس کلارک را تعریف می‌کند که به اصلاح کژرفتاری‌های دانش‌آموزان دبیرستان پترسون در زمینه جنایت، مصرف مواد مخدر و گنگ‌ها می‌پردازد. مورگان فریمن در نقش مدیر کلارک یک اجرای درست ارائه می‌دهد؛ سخت‌گیر و در عین حال دلسوز برای شکل دادن این ذهن‌های جوان خام به جوانانی کارآمد و‌ بالغ. گوش دادن به نصحیت‌ برای تغییر کردن همیشه سخت است، اما به محض این که خودتان آن را حس کنید احتمال تحقق آینده‌ای بهتر نزدیک و نزدیک‌تر خواهد شد.
فیلم باشگاه صبحانه
یک‌ اثر جالب درباره مدرسه به مثابه یک آزمایش اجتماعی؛ این فیلم کلاسیک دوران بلوغ نشان می‌دهد که چگونه تفکر خارج از چارچوب منجر می‌شود تا دانش‌آموزان از گرفتار ماندن در مدرسه نجات یابند و به تعقیب رویاهایشان در زندگی بپردازند. «باشگاه صبحانه» به ما می‌آموزد که بیشتر از چیزی هستیم که دیگران درباره‌مان می‌گویند. گرد هم آمدن گروه‌های متفاوت و نگاه به ورای عقاید خود برای درک تفاوت‌ها همان چیزی است که انسانیت را می‌سازد. این درسی از فیلم است که هیچگاه فراموش نخواهید کرد.
فیلم بازگشت به مدرسه
رادنی دانگرفیلد جذابیت پسرمدرسه‌ای بودن را به این اثر هجوآمیز و بامزه مدرسه‌ای بازمی‌گرداند. او همچنین در این فیلم با بازیگران خاصی کار می‌کند؛ رابرت داونی جونیور به عنوان یک شورشی هنری، کمدین افسانه‌ای سم کینیسون، دنی الفمن در نقش رهبر گروه و رمان‌نویس مشهور کرت ونه‌گات. «مات و مبهوت»، «دختران بدجنس» و «اوقات خوش در ریجمونت‌ های»، آن‌ها همگی در نوع خودشان بامزه هستند ولی دانگرفیلد یک ماشین جوک‌گویی است. او به عنوان یک مرد ثروتمند و بی‌سواد‌ واجد روحیه‌ای مناسب برای مدرسه است که می‌آموزد‌ نمی‌توان خوشبختی یا هوش را با پول خرید. او همچنین به ما آموخت که خندیدن می‌تواند چه راحت و رایگان باشد.
فیلم کانرک
فیلمی بر اساس شرح حالی از پت کانروی با نام «دریا وسیع است»، که در آن نقش کانروی را جان ویت ایفا می‌کند. او توسط دانش‌آموز سیاه‌پوست فقیری در جزیره یاماکرو در دریای کارولینای جنوبی کانرک نامیده می‌شود. کانروی معلمی بود که به ما آموخت جهان همچون یک کلاس درس است، و برای یاد گرفتن و رشد کردن در آن باید آزاد بود.
فیلم انجمن شاعران مرده
فیلمی واقع شده در مدرسه تمام پسرانه‌ای در اواخر دهه ۵۰، که رابین ویلیامز در آن نقش جان کیتینگ، معلم انگلیسی تازه‌وارد، را ایفا می‌کند. گروهی از پسران جوان این مدرسه علی‌رغم قواعد سخت‌گیرانه و مستبدانه مدیر، از آقای کیتینگ می‌آموزند که آزادانه رویاها و نیازهای زیستی خود را ابراز کنند. اثر پایداری که یک معلم در میان دانش‌آموزانش دارد را نمی‌توان نادیده گرفت. «انجمن شاعران مرده» به ما یادآوری می‌کند که تحصیل چون شعری متحرک زیباست و زندگی را بدل به درسی بزرگ برای آموختن می‌کند.
منبع: movieweb


source

توسط admin