بینندگان سریال‌های تلویزیونی در اصل باید داستان‌ قهرمانی را که با ناملایمات روبه‌رو می‌شود دنبال کنند. با این حال، اخیرا تبهکاران و ضدقهرمانان مختلف به دلیل پیچش‌ها و چرخش‌های جذاب در خط داستانی خود توجهات مخاطبان را به خود جلب کرده‌اند. ما ضدقهرمانان مرد مختلفی دیده‌ایم که صحنه را از آن خود و همه را مجذوب می‌کنند اما برخی از نمادین‌ترین شخصیت‌هایی که به تازگی در تلویزیون دیده شده‌اند، ضدقهرمانان زن هستند.
این زنان با زیبایی و جذابیت خود، شما را نسبت به نیت بی‌رحمانه‌شان به شک می‌اندازند اما هر چه را که لمس می‌کنند، به راحتی از بین می‌برند. به سختی می توان احساسات متناقضی را که بینندگان با دیدن این شخصیت‌ها متحمل می‌شوند (به دلیل ماهیت فریبنده آن‌ها) به زبان آورد. این همان پویایی دوگانه عشق و نفرت به حساب می‌آید که در هسته شخصیت آن‌ها جاری است.
در این‌جا، از ویلانل گرفته تا کاترین پیرس، به ۹ مورد از بهترین ضدقهرمانان زن تلویزیونی می‌پردازیم که شخصیت‌هایشان در ابتدا چنان جذاب است که ناخواسته به آن‌ها احساس نزدیکی می‌کنید و البته باید گفت بسیاری از آن‌ها کاراکترهای محبوب طرفداران هستند.
ضدقهرمانان زن
این سریال، داستان خود را با یک روان‌پریش روسی شروع می‌نماید که همه ما را مانند ایو (ساندرا اوه) شیفته خود می‌کند. ویلانل با بازی جودی کامر، بازیگر برنده جایزه امی، در «کشتن ایو»، یک قاتل خونسرد است که بدش نمی‌آید کاسه بستنی یک دختر بچه را فقط برای این که او را به گریه بیاندازد، به زمین پرت کند. ویلانل طعمه‌های جدیدش را در مکان‌های باکلاس شکار می‌کند (و در این فرآیند لباسی خارق‌العاده به تن دارد) و با قربانیان خود احساس هم‌دردی و همدلی نمی‌کند و تنها زمانی که ماموریت خود را به پایان می‌رساند احساس شادی و رضایت عمیقی دارد. با این حال، چیزی که این ضدقهرمان را بسیار جالب جلوه می‌دهد، شخصیت ساده‌لوح و عشق او به ایو است، حتی اگر از طریق اعمال جنون‌آمیز بروز داده شود. او شاید مانند یک کودک دوست‌داشتنی بخندد و شوخی کند اما به وضوح نشان می‌دهد که هیچ کس نمی‌تواند با او یا کسانی که او به آن‌ها اهمیت می‌دهد سر و کله بزند و اذیتشان کند.
ضدقهرمانان زن
این که شخصی یک کلاس در زمینه حقوق برگزار می‌کند و این ذهنیت را دارد که همه این‌ها یک بازی است که در آن، برنده شدن اولویت اول و آخر است، به خودی خود یک رشته فکری بسیار غیراخلاقی محسوب می‌شود. با این حال، «چگونه از مجازات قتل فرار کنیم» یک قدم فراتر می‌رود و در آن، آنالیز کیتینگ (وایولا دیویس) دیگران را موعظه می‌کند و گروه دانش‌آموزانش را تحت تاثیر قرار می‌دهد تا مانند او فکر کنند. آنالیز در هر محاکمه، اعتماد به نفس و جدیتی خاص از خود بروز می‌دهد تا آشفتگی درونی‌اش را پنهان کند. بینندگان به خوبی از فساد او در برقراری عدالت آگاه هستند اما نمی‌توانند در لحظات دردناک با او هم‌دردی نکنند.
ضدقهرمانان زن
در سریال «دختر سخن‌چین» اصلی، عنوان ملکه شرارت متعلق به بلر والدورف (لیتون میستر) است اما اعمال منفعلانه و پرخاشگرانه جورجینا (میشل تراختنبرگ) تقریبا باعث می‌شود تا او در چند قسمتی که در این سریال حضور دارد، این تاج و عنوان را از آن خود کند. او در ابتدا در طول دو فصل اول خود در سریال، همیشه راهی ویژه برای نابود کردن زندگی سرنا (بلیک لایولی) پیدا می‌کرد و با کارهایش، دن (پن بدجلی) را عاشق و شیفته خود می‌کرد. وی تقریبا موفق بود اما بالاخره چمدان هایش را بست و رفت، اما نه برای مدتی طولانی! در ادامه همه چیز به دلیل روابط خارج از عرف زوج‌های اصلی به هم می‌خورد و جورجینا با نقشه‌های ناب‌تر خود بازمی‌گردد و چاشنی خاص خود را به سریال اضافه می‌کند. او این پتانسیل را داشت تا به یک دختر سخن‌چین عالی تبدیل شود اما به دلایل مختلفی فاقد آن شرایط بود.
ضدقهرمانان زن
نینا دوبرو این شانس را داشت که در سریال «خاطرات یک خون‌آشام»، هم نقش یک فرد خوب و هم نقش یک فرد بد را بازی کند. او به دلیل بازی در نقش شخصیت اصلی سریال، النا گیلبرت شناخته شده بود اما ایفای نقش کاترین، همزاد خون‌آشام النا، فرصتی برای این بازیگر فراهم کرد تا بیشتر روی صحنه بدرخشد. کاترین به عنوان یک خون‌آشام تشنه انتقام، هر کاری که برای زنده ماندن لازم بود انجام داد. او به خاطر اعمالش، از تظاهر به النا بودن گرفته تا نابود کردن تقریبی آبشار مای‌استیک، ظالمی بی‌رحم محسوب می‌شد و بدش نمی‌آمد که با احساسات دیگران بازی کند. اما به هر حال، حتی این شخصیت هم لحظاتی خاص را تجربه نمود و در مواقعی، ذره‌ای از انسانیت در وجودش رخنه کرد. او زمانی که الایجا (دنیل گیلیز) به کمک نیاز داشت، وی را درمان کرد و هم‌چنین گاهی اوقات عشقش به استفان (پل وسلی) بر کینه‌ورزی و نفرت او غلبه می‌کرد.
ضدقهرمانان زن
وقتی به «داستان ترسناک آمریکایی» فکر می‌کنیم، اولین چهره‌ای که به ذهنمان می‌رسد احتمالا جسیکا لانگ و شخصیت‌های چندوجهی او در فصل اول باشد. ما نقش‌های شرورانه جود یا فیونا گود را فراموش نمی‌کنیم اما اولین شخصیت او در سریال هنوز به یاد ماندنی‌ترین کاراکتر او در نظر گرفته می‌شود. کنستانس لنگدون همسایه‌ای است که دائما خانه مرموز قتل را زیرنظر دارد. این خانه جایی است که افراد زیادی در آن‌جا مرده‌اند و ارواح آن‌ها هم‌چنان در آن عمارت سرگردان هستند. هیچ چیز امیدبخشی در دل این شخصیت وجود نداشت اما به جرات می‌توان گفت که او مهره اصلی کل خط داستانی و نقطه عطف سریال بود.
ضدقهرمانان زن
 
زمانی که پخش «خانه کاغذی» به عنوان سریال اختصاصی نتفلیکس تمدید شد، تصور یک طرح جدید و درگیری باند تحت رهبری پروفسور (آلوارو مورته) با شخص دیگری که ماموران پلیس را رهبری می‌کرد، دشوار بود تا این که بازرس سیرا (نجوا نیمیری) بدون ذره‌ای رحم وارد عمل شد و واضح بود که او شروری است که بینندگان با او احساس همدلی نمی‌کنند. با این حال، سیرا در ادامه با پروفسور متحد شد و با گروه آن‌ها همکاری کرد و سریال یک بار دیگر مخاطبان خود را شگفت‌زده نمود. اجازه دهید صادقانه صحبت کنیم. او احتمالا زمانی که تیتراژ پایانی فصل آخر پخش شد، به شخصیت مورد علاقه شما تبدیل شده بود.
ضدقهرمانان زن
وقتی افسانه‌ها با زندگی واقعی تداخل پیدا می‌کنند، تشخیص این که چه کسی یک جادوگر شیطان‌صفت یا پرنسسی مایوس است، دشوار به نظر می‌رسد. «روزی روزگاری» با کاوش در شخصیت‌های گریم و ارائه برداشتی مدرن، چندین بار با این مفهوم دست و پنجه نرم کرد. یکی از شروران این مجموعه که مورد توجه قرار گرفت، رجینا میلز (لانا پاریلا) با نام مستعار ملکه شیطان بود. هر زمان که داستان در قالب یک افسانه روایت می‌شد، این ملکه شیطان‌ به خوبی می‌دانست که چگونه ترس به وجود مردم بیاندازد. با این حال، زمانی که داستان به حالت عادی برمی‌گشت، رجینا را می‌دیدیم که بهترین‌ها را برای پسرخوانده‌اش و هم‌چنین همه افراد دیگر طلب می‌کرد و خیر آن‌ها را می‌خواست.
ضدقهرمانان زن
افراد ضعیف پس از تجربه انتقادهای تند و دشواری‌های زیاد در مسیرشان، به بهترین خود تبدیل می‌شوند. سو سیلوستر (جین لینچ) در سریال شادی، ضدقهرمانی اساسی برای آقای شوستر (متیو موریسون) محسوب می‌شد. او همه چیز خود را وقف کلوپ شادی کرد تا به دانش‌آموزان کمک کند و آن‌ها را به موفقیت برساند اما این کار‌ها پوسته و ظاهر شخصیت وی بودند. او اظهارات توهین‌آمیزی نسبت هرکسی که وی را بازنده می‌دانست بیان می‌کرد. سو در طول رقابت منطقه‌ای در فصل ۱ به طور مخفیانه به نفع گروه خود رای داد و از تاثیرگذاری خود بر بکی (لورن پاتر) سواستفاده کرد. او در واقع گرگی در لباس میش بود. هم‌چنین دیالوگ «سو همه چیز را می‌داند» یکی از جالب‌ترین دیالوگ‌های این مجموعه بود که بارها از زبان نفرات مختلف تکرار شد.
ضدقهرمانان زن
یکی دیگر از شخصیت‌هایی که از او متنفر بودید اما پس از مدتی به او علاقه‌مند شدید، پترا سولانو (یائل گروبگلاس) در «جین باکره»، همسر خودمحور رافائل (جاستین بالدونی) بود که برای گرفتن حضانت فرزند جین، او را به خشونت خانگی متهم کرد. با این حال، با ادامه سریال، پترا متوجه شد که او نسبت به جین و رافائل احساس عشقی عمیق دارد که هرگز در خانواده خود تجربه نکرده است. هرچه این سه نفر بیشتر به هم پیوند می‌خوردند، درام داستان از لحاظ عاطفی بیشتر می‌شد. البته که ویلنوواها خانواده جالبی بودند که مخاطبان را به سریال جذب می‌کردند اما هر موقع که پترا و رافائل به خط داستانی ملحق می‌شدند، این خانواده کامل‌تر به نظر می‌رسید.
منبع: collider


source

توسط irmusic4